طبق معمول خیلی زود تر از اون چیزی که قرار بود دست به کاری نسبتا بزرگی زدیم و از شر اجاره نشینی و دردسر های خاص و مسخره خودش راحت شدیم.

از تصمیم تا اجرا پرفشار بود ولی میشه گفت ارزش زحماتش رو داشت به هر حال اینطوری راحت تر میشه روی پروژه های شخصی و زمان بر تمرکز داشت چون بخشی از هزینه های تیم حذف شده …

برخی از فرایند ها فوق العاده اعصاب خورد کن و دل سرد کننده هست مثلا تاخیری که توی کار ها میافته یا بدقولی افراد و…

مشکلی دیگه ای که هست یا معمولا شل میگیریم یا سفت اولش قرار بود صرفا به همین که جا مال خودمون باشه بسنده کنیم و هزینه تراشی نکنیم که متاسفانه یا خوشبختانه (زمان مشخص میکنه) تصمیم بر این شد که از همون اول دفتر تکمیل و شکیل باشه و این بیشتر از اینکه هزینه بزاره رو دستمون زمان گرفت و اعصاب خوردی بهمون هدیه کرد 😐

البته توصیه من اینه زیاد کمال گرایی نکنید وگرنه کل نقدینگی به شاگن عظما میره 🙂

مسئله بعدی اینکه شاید برای خرید دفتر کمی زود بود ولی با توجه به شرایطی که پیش اومد به خصوص آزار و اذیت هایی که توی جای قبلی بود تا حدودی مجبور شدیم ولی در کل ارزشش رو داشت و از هر لخاظ بهتر هست به غیر از موقعیت مکانی که اونم نسبت به دفتر قبلی که دقیقا توی بازار (میدان ساعت) بود موقعیت مکانیش کمی بد هست که خوشبختانه زیاد توی ذوق نمیزنه…

درکل باید همیشه خودمون رو با دیروزمون مقایسه کنیم نه با دیگران بیشتر باید از دیگران درس گرفت برای بهتر کردن خودمون نسبت به دیروز.

در این حالت صرفا میشه گفت:

به امید روز های خوب آینده …


0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *